×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رنـگـــارنــــــگ

من کوه بی‌جان نیستم انسانم من!

× سنگ مقدس در این جهان بسیار است صیقل خورده به بوسه‌های لبان خشکیده از عطش. ایمان به جسم بی‌جان روح می‌بخشد، لیکن من جسم بی‌جان نیستم انسانی زنده‌ام من. من نابینایی ِ آدمیان را دیده‌ام و توفیدن گردباد را بر عرصه‌ی پیکار، من آسمان را دیده‌ام و آدمیان را سر گردان به مِهی دودگونه فروپوشیده، مرا به ایمان ایمان نیست. اگر اندوهگینت می‌کند بگو اندوهگینم. حقیقت را بگو، نه لابه کن نه ستایش. تنها به تو ایمان دارم ای وفاداری به قرن و به انسان! توان تحملت ار هست شکوه مکن.به پرسش اگر پاسخ می‌گویی پاسخی در خور بگوی.در برابر رگبار گلوله اگر می‌ایستی مردانه بایست که پیام ایمان و وفا به جز این نیست!
×

آدرس وبلاگ من

antiman.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/womantiny

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

شمشیربازی با خدا


Animated wallpaper, screensaver 240x320 for cellphone

 

عاشق شد و خدا شمشیری به او داد، که عشق شمشیربازی است.

 

شمشیری نه برای آن که بزند و نه برای آن که بکشد و نه برای آن که زخم بگذارد و

 

خون بریزد. شمشیری تنها برای آن که بداند عشق، بازی است. بازی ای بسیار سخت

 

و بسیار ظریف و بسیار خطیر. خدا شمشیری به او داد تا بداند دیگر نه نشستن جایز

 

است و نه خوابیدن و نه آسودن.

 



زیرا آن که شمشیری دارد باید در معرکه باشد؛ هشیار در میانه میدان.




اما آن شمشیر که خدا در آغاز به عاشقان می دهد، شمشیر چوبین است.



زیرا که عشق در ابتدا به این و آن است و به کسان و ناکسان است.



اما نه زخم شمشیرهای چوبی، چندان کاری است و نه درد شمشیرهای چوبی،

 

چندان عمیق و نه مرگ با شمشیرهای چوبی، چندان مرگ.



جهان اما میدان شمشیربازان چوبینی است.



و بسیاری به زخم شمشیرهای چوبی از پا می نشینند.



بسیاری به شکستن شمشیرهای چوبی شان دست از بازی می کشند.



و بعضی چنان فریفته این بازی اند و چنان سرگرم، که گمان نمی برند بازی ای بزرگ

 

 تر نیز هست و حریفی قَدرتر و شمشیری بُراتر.



و این زمین آکنده است از شمشیرهای چوبی شکسته و شمشیرهای موریانه خورده

 

و شمشیرهای زینتی بی کار آویخته بر دیوار.



هرچند بازی با شمشیرهای چوبی را هم لذتی است و شوری و شادی ای؛ اما چه

 

شکوه ناچیزی دارد این بازی که شمشیرش چوبی است و حریفش این و آن میدانش

 

به این کوچکی.



اما گریزی نیست که عاشقان، بازی را به شمشیری چوبی آزموده می شوند و آماده.



و آن کس که به نیکویی از عهده بازی با شمشیرهای چوبی برآید، کم کم سزاوار آن

 

می شود که خدا شمشیری راستین به او بدهد؛ بُرنده و برهنه.



و آن گاه است که خدا خود به میدان می آید تا حریف، عاشق شود و همبازی اش.

 

و آن که با خدا شمشیربازی می کند، می داند که هرگز نخواهد برد. او برای باختن

 

آمده است.    اما چه لذتی دارد این بازی؛ بازی با خداوند . . .



و چه شورانگیز است زخم این شمشیر و چه شیرین است درد این شمشیر و چه

 

خوش است مرگ، زیر چکاچک رقص این شمشیر.

 

و عاشقان می دانند که زندگی چیزی نیست جز فرصت شمشیربازی با خدا.  

جمعه 8 بهمن 1389 - 10:48:13 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


روان شناسی چت و کاربران چت روم ها


زخمهاي تنت


گذرگاه


مورچه اخراجی


سُکوت


شيطنت


سلام دوستِ من


عاقبت دوستی‌های اینترنتی


تست اعتیاد اینترنت :


راه های مصونیت از خطرات اینترنتی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

64425 بازدید

42 بازدید امروز

6 بازدید دیروز

167 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements